ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک های دوستان
ثبت سایت در گوگل">ثبت در سایت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای مطالب طلایی و آدرس google4004.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های ویژه
پيوندهای روزانه

سلام بر دوستان گرامی....

بنده به عنوان یک فرد کار آزموده در دنیای مجازی و تجربه ی بالا به سایت هایی که درمعرض هک قرار گرفته اند یا امنیت انها پایین است حاظر به مشاوره دادن در این راستا هستم

و از افرادی که ادعای هک و ... را دارند به مبارزه می طلبم...

و همچنین از افرادی که اطلاعاتی در باره این افراد دارند به بنده گزارش بدهند تا با کمک شما چنین افراد سود جویی را به سزای اعمالشان برسانم

آدرس یاهو بنده در پایین وبسایت آورده شده در صورتی که مشکلی برای شما پیش امده در قسمت نظرات مطرح کنید...

با تشکر...

ŠΞЙĆǾŘ

داغ کن - کلوب دات کام
[ یک شنبه 3 / 5 / 1393برچسب:هک,امنیت,سناتور, ] [ 6:19 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

من با این طرز فکر کاملا موافقم اما به این خوبی نمیتونستم بیان کن وقتی این مطلب رو توی سایت خبری تابناک دیدم تصمیم گرفتم بدونه ویرایش اینجا بزارم واقعا منطقی بود امیدوارم مسوالان توجه بیشتری به این امر کنند.

در شرایطی که چند روزی بیشتر به زمان آغاز به کار رسمی دولت جدید‌ نمانده، گمانه‌زنی درباره روندی که این دولت در مورد مسائل گوناگون داخلی و خارجی در پیش خواهد گرفت، به یکی از مهم‌ترین مسائل این روزهای محافل گوناگون تبدیل شده است. بی‌گمان، یکی از مهم‌ترین حوزه‌های مطرح که به ویژه در سال‌های اخیر اهمیت بیشتری یافته، حوزه سیاست خارجی است. در این رابطه با دکتر محمود سریع‌القلم به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم. 

دکتر محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی‌ در گفت‌و‌گویی به مهم‌ترین مسائل مطرح درباره سیاست خارجی کشور و چشم‌اندازهای آتی در این حوزه در دولت جدید پاسخ گفته که در هفت محور عمده‌ به شرح زیر است‌:

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید....

داغ کن - کلوب دات کام
ادامه مطلب
[ شنبه 8 / 5 / 1392برچسب:سیاست,ناکارامد,خارجی,و,مشکلات,زیاد,در,این,زمینه,دکتر,محمود,سریع القلم, ] [ 5:8 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
عمیق ترین کلمه عشق استبه آن ارج بدهبی رحم ترین کلمه تنفر استبا آن بازی نکنخودخواهانه ترین کلمه من استاز آن حذر کنناپایدارترین کلمه خشم استآن را فرو بربازدارنده ترین کلمه ترس استبا آن مقابله کنبا نشاط ترین کلمه کار استبه آن بپردازپوچ ترین کلمه طمع استآن را بکشسازنده ترین کلمه صبر استبرای داشتنش دعا کنروشن ترین کلمه امید استبه آن امیدوار باشضعیف ترین کلمه حسرت استحسرت کش نباشتواناترین کلمه دانش استآن را فرا گیرمحکم ترین کلمه پشتکار استآن را داشته باشسمی ترین کلمه شانس استبه امید آن نباشلطیف ترین کلمه لبخند استآن را حفظ کنضروری ترین کلمه تفاهم استآن را ایجاد کنسالم ترین کلمه سلامتی استبه آن اهمیت بدهاصلی ترین کلمه اعتماد استبه آن اعتماد کندوستانه ترین کلمه رفاقت استاز آن سو استفاده نکنزیباترین کلمه راستی استبا آن روراست باشزشت ترین کلمه تمسخر استدوست داری با تو چنین شود؟!موقر ترین کلمه احترام استبرایش ارزش قائل شوآرامترین کلمه آرامش استآرامش را دریابعاقلانه ترین کلمه احتیاط استحواست را جمع کندست و پا گیر ترین کلمه محدودیت استاجازه نده مانع پیشرفتت شودسخت ترین کلمه غیر ممکن استغیر ممکن وجود نداردمخرب ترین کلمه شتابزدگی استمواظب پل های پشت سرت باشتاریک ترین کلمه نادانی استآن را با نور علم روشن کنکشنده ترین کلمه اضطراب استآن را نادیده بگیرصبور ترین کلمه انتظار استمنتظرش بمانبا ارزش ترین کلمه بخشش استبرای بخشش هیچوقت دیر نیستقشنگ ترین کلمه خوشرویی استراز زیبایی در آن نهفته استرسا ترین کلمه وفاداری استبدان که جمع همیشه بهتر از یک فردبودن استمحرک ترین کلمه هدفمندی استزندگی بدون آن پوچ استوهدفمند ترین کلمه موفقیت استپس پیش به سوی موفقیت داغ کن - کلوب دات کام
[ پنج شنبه 5 / 11 / 1391برچسب:سخنان-جالب, ] [ 11:56 قبل از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
گروه علمي: هجوم مردم به روستای بوگراش در كشور فرانسوی در هفته‌های اخیر خبرساز شده است چون افرادی که راهی این روستا در دامنه کوهستان پیرنه در جنوب فرانسه شده‌اند، نگران پایان دنیا هستند و به دلایلی که به نظرشان قانع‌کننده می‌رسد، اعتقاد دارند که اگر در این روستا در پای کوه پناه بگیرند، از نبرد آخرالزمان یا همان جنگ خیر و شر در پایان دنیا در امان خواهند ماند.
بومیان مایا در جنوب مکزیک از ۲۱ دسامبر سال گذشته مراسم ویژه شمارش معکوس برای فرا رسیدن ۲۱ دسامبر امسال را آغاز کرده‌اند!
بومیان مایا در جنوب مکزیک از ۲۱ دسامبر سال گذشته مراسم ویژه شمارش معکوس برای فرا رسیدن ۲۱ دسامبر امسال را آغاز کرده‌اند!

آنها باور دارند که این جنگ کمتر از ده روز دیگر در ۲۱ دسامبر (اول دی) امسال رخ می‌دهد. در این روز چرخه پنج هزار و ۱۲۵ ساله تقویم کهن مایاها به پایان می‌رسد. مایاها قومی صاحب تمدن پیشرفته بودند که در جنوب مکزیک زندگی می‌کردند.
آنچه از تمدن مایا به جا مانده نشانگر دانش پیشرفته این قوم در نجوم، ریاضی و تعیین چرخه‌های زمانیست. آنها سال خورشیدی ۳۶۵ روزه را شناسایی کرده بودند و در یکی از معدود کتاب‌هایی که از آنها به جا مانده است، جدولی از خورشیدگرفتگی‌هایی وجود دارد که از عصر آنها تا زمان معاصر رخ داده‌اند. طولانی‌ترین تقویم مایاها در سال سه هزار و ۱۱۴ قبل از میلاد مسیح آغاز شده و برای یک دوره ۳۹۴ ساله، تحت عنوان بکتون، ادامه دارد. سیزدهمین بکتون مایاها ۲۱ دسامبر امسال و در روزی به پایان می‌رسد که در نجوم با عنوان انقلاب زمستانی شناخته می‌شود. انقلاب زمستانی موعدی در سال است که با توجه به زاویه زمین نسبت به خورشید، ساکنان نیمکره شمالی کوتاه‌ترین روز و ساکنان نیمکره جنوبی طولانی‌ترین روز را در طول سال تجربه می‌کنند.

انقلاب زمستانی تقریبا با طولانی‌ترین شب سال که در فرهنگ باستانی ایرانی با عنوان شب یلدا شناخته می‌شود، نیز همزمان است. با در نظر داشتن آنچه پژوهشگران و باستانشناسان از تمدن

 

باورها به پایان دنیا: 1- تخریب سیاره زمین 2 - انقراض نسل بشر 3- تغییر قابل توجه در وضعیت نژاد بشری

مترقی مایا توصیف می‌کنند، برخی باور دارند که پایان یافتن تقویم مایاها در این روز به معنای پایان دنیا و فرارسیدن موعدی است که در مذاهب مختلف با عنوان آخرالزمان شناخته می‌شود. آنها این ایده را مطرح می‌کنند که تقویم مایاها به پایان می‌رسد چون آنها می‌دانستند که این روز (۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ میلادی) آخرین روز دنیاست و لزومی ندارد چرخه زمانی پس از این تاریخ را تعریف و پیش‌بینی کنند. هزاران سایت اینترنتی که با چنین ایده‌ای شکل گرفته و فعالیت می‌کنند، برای اثبات این نظر، به نوشته‌هایی اشاره می‌کنند که نزدیک به یک هزار و ۳۰۰ سال پیش، روی یک سنگ کنده‌کاری شده‌اند و به پایان دنیا اشاره دارند.

 


 

صفحه ای از یکی از چهار تقویم تاریخی قوم مایا. این تقویم در موزه ای در آلمان نگهداری می‌شود


هرچند برخی باستانشناسان در توضیح محتوای این سنگ‌نوشته گفته‌اند که طبق این پیش‌بینی، قرار نیست فاجعه‌ای جهانی رخ دهد، بلکه پیشگویی شده است که پس از این تاریخ، دوره‌ای جدید در زندگی روی زمین آغاز می‌شود. اسون گرونمیر، پژوهشگر (رمزگشایی) زبان مایایی به آسوشیتدپرس گفته است که طبق این سنگ‌نوشته، یکی از خدایان مایاها به زمین باز خواهد گشت. به گفته او، در این سنگ‌نوشته آمده است که در روز موعود، بولون یوکته، خدای جنگ و خلقت در باورهای مایایی، به زمین بازمی‌گردد. ایده‌ای که به "وعده آمدن ناجی" در فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف شباهت دارد اما با آن که کارشناسان و پژوهشگران فرهنگ مایا تاکید کرده‌اند که پایان این تقویم (همانند دیگر تقویم‌ها) به معنای آغاز یک دوره جدید و نه پایان یافتن دنیاست، افرادی که اعتقاد دارند زندگی روی زمین روزی به پایان خواهد رسید، با هیجان در انتظار وقایعی

 

 

باورها به پایان دنیا (سناریوهای غیرمذهبی‌): تغییرات اقلیمی مصیبت‌بار ، اصابت سیارک یا ستاره دنباله‌دار به زمین، جنگ اتمی عظیم، بی‌ثباتی در مدار زمین یا ماه

هستند که ممکن است در روزهای آینده رخ دهد. این هیجان، ساکنان آمریکا تا روسیه و چین را فراگرفته است.

گزارش شده است که فروش چادر و سرپناه موقت به جز مناطق توفان‌زده آمریکا در دیگر ایالت‌ها و شهرها افزایش یافته است. مردم در بخش‌های مختلف روسیه هم به خرید مواد غذایی کنسرو شده و بسته‌های کبریت روی آورده‌اند. قیمت شمع در سیبری چند برابر شده و حتی مغازه‌داران برخی مناطق گفته‌اند که ذخیره بسته‌های نمک در انبارهایشان تمام شده است. برخی شرکت‌ها هم در فرصتی که فراهم شده است، بسته‌هایی را ویژه " نجات در آخرالزمان" می‌فروشند. در این بسته‌ها به جز کبریت و کنسرو، یک شیشه ودکا، صابون و تکه‌ای طناب هم گذاشته شده است.
مردم چین هم به خرید شمع روی آورده‌اند و ماه گذشته ماجرای مردی در این کشور خبرساز شد که تمام پس‌انداز زندگیش را صرف ساخت یک کشتی با ظرفیت ۲۰ نفر کرده است.

 

 


چرا موعد به پایان رسیدن حیات در زمین این همه مورد علاقه است؟


پل اس بویر، پژوهشگر و نویسنده کتاب "وقتی زمان وجود نخواهد داشت؛ باور به وحی در فرهنگ مدرن آمریکا" می‌گوید اعتقاد به پایان دنیا "سابقه‌ای کهن در افکار بشر دارد. ریشه‌های این باور به دوره‌های قبل از مسیح باز می‌گردد؛ اسطوره‌هایی که براساس آنها بالاخره روزی نیروهای خیر (نظم) و شر (هرج و مرج) با هم رویاروی می‌شوند."
او اضافه می‌کند: چنین باوری از نظر روانشناختی عمیقا جذاب است، چون اعتقاد به بی‌معنی بودن (زندگی)، به شدت تهدیدکننده است و جوامع بشری همواره سعی کرده‌اند با تعریف نوعی چارچوب، به روند تاریخ و زندگی شخصی افراد معنا دهند. این رویکرد در طول قرن‌ها و سال‌ها در زندگی بشر وجود داشته است و افرادی در طول تاریخ، نه تنها سال، بلکه تاریخ و روز دقیقی را به عنوان موعد پایان یافتن حیات روی زمین اعلام کرده‌اند. البته زنده ماندن همه ما نشان می‌دهد که این پیش‌بینی‌ها تاکنون تا چه اندازه نادرست بوده است. در یکی از تاسف‌بارترین پیش‌بینی‌ها، در قرن

 

 

باورها به پایان دنیا (مذهبی‌): اسلام به "روز جزا" اشاره می‌کند، برخی بودایی‌ها باور دارند که در این روز آموزه‌های بودا از بین می‌رود، پیروان مسیحیت، پایان دنیا را به ظهور دوباره مسیح وصل می‌کنند، هندوها به چرخه‌های زندگی اعتقاد دارند، آیین زرتشت احتمالا اولین مذهبی بود كه به پایان دنیا اشاره کرده است

۱۹ میلادی حرکتی تحت رهبری ویلیام میلر آغاز شد. پیش‌بینی این بود که ۲۲ اکتبر ۱۸۴۴ میلادی آخرین روز دنیا خواهد بود.

با نزدیک شدن روز موعود، محبوبیت میلر بیشتر و بیشتر شد و تنها یک چیز توانست این جریان را بخواباند: دمیدن خورشید صبح روز ۲۳ اکتبر ۱۸۴۴. در موردی دیگر، کشیش رونالد وینلند در سال ۲۰۰۸ میلادی در یک کتاب پیش‌بینی کرد که آمریکا در مدت دو سال نابود خواهد شد. اما هنوز در سال ۲۰۱۲ میلادی، آمریکا همچنان سرپاست. برخلاف این کشیش، در اغلب مذاهبی که به آخرالزمان اشاره دارند، تاریخ دقیقی به عنوان موعد نهایی تعیین نشده است، بلکه این مذاهب تشخیص موعد نهایی را به وجود و شناسایی برخی نشانه‌ها منوط دانسته‌اند. پروفسور بویر می‌گوید: باورهای مذهبی امروزین، زیرکانه هستند. آنها می‌گویند هیچ‌کس از روز و ساعت پایان دنیا خبر ندارد، ولی چنین روزی به زودی فراخواهد رسید.چنین اعتقادی در سال‌های اخیر با پدیده‌های علمی هم پیوند داده شد؛ در هر گامی که پژوهشگران آزمایشگاه عظیم سرن در مرز فرانسه و سوئیس برای آزمایش برخورد ذره‌ها برداشتند، معتقدان به پایان عمر زمین نیم‌خیز شدند.

 


 

حاضران در مراسم ویژه‌ای که به مناسبت فرارسیدن موعد پایان دوره تقویم مایاها در کوبا برگزار شد

این آزمایش که با هدف آزمون یکی از فرضیه‌های تشکیل جهان انجام شد، نقش مهمی در ارتقای دانش بشر درباره چگونگی آغاز دنیا داشت. اما شکاکانی بودند که می‌گفتند چنین آزمایشی می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد سیاهچاله‌هایی در ابعاد بسیار ریز و کوچک شود و در نهایت، همین سیاهچاله‌ها بزرگتر شده و زمین را خواهند بلعید.
همچنان که بومیان مایا در جنوب مکزیک از ۲۱ دسامبر سال گذشته مراسم ویژه شمارش معکوس برای فرا رسیدن ۲۱ دسامبر امسال را آغاز کرده‌اند، ساکنان روستای بوگراش فرانسه میزبان کاوشگران و جمعیت مشتاقانی بوده‌اند که امیدوارند در روز موعود، در دامنه کوه‌های پیرنه زنده بمانند. براساس برخی گزارش‌ها، اغلب پروازها از آمریکا به فرانسه کاملا رزرو شده‌اند و بیشتر مسافران هم بلیت‌های یکطرفه گرفته‌اند.

حتی شایعه شده است که برخی گروه‌ها، پناهگاه‌هایی را در طبقات زیرزمینی روستا ساخته‌اند و افرادی نیز مدعی هستند که شاهد جماعتی بوده‌اند که نیمه‌عریان و در حال نواختن زنگ‌هایی که در دست داشتند، از کوه بالا می‌رفتند. مسئولان موسسه ملی تاریخ باستانشناسی مکزیک در واکنش به این باور که مایاها پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ میلادی را پیش‌بینی کرده‌اند، گفته‌اند که از مجموع ۱۵ هزار نوشته‌ای که از تمدین کهن مایا باقی مانده و ثبت شده است، تنها در ۲ مورد به سال ۲۰۱۲ میلادی اشاره شده، هرچند در هیچ‌یک از این نوشته‌ها به پایان زندگی در زمین اشاره‌ای نشده است.

 

 

داغ کن - کلوب دات کام
[ دو شنبه 25 / 9 / 1391برچسب:2012-سال-پایان-جهان-است, ] [ 3:29 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]

دوستان عزيز براي خواندن خبر هاي جديد روز از منابع معتر به حاشيه وبسايت در سمت چب مراجعه كنيد در ضمن اين خبر ها به صورت لينك از منابع معتبر مي باشد لينك هاي خبري به صورت آپديت مي باشد و لينك هاي خبري از خبر هاي روز دنيا از عنوان هاي ورزشي‌‌‍،علمي،سياسي،فناوري و .... مي باشد براي توضيحات بيشتر ميتوانيد سوالات خود را در قسمت نظرات بيان كنيد

با تشكر مدريت سايت

 

داغ کن - کلوب دات کام

**بهشت برین واقعیت دارد**

مجله آمریکایی <<نیوزویک>> در شماره جدید خود مطلبی را به پزشک متخصص مغز و اعصاب اختصاص دادهاست که به گفته خودش هفت روز ((زندگی ای با هوش غیر انسان)) را تجربه کرده است تجربه ایی که آن را حس شیرن(( جهانی دیگر)) می داند.ویس از دنیایی سخن میگوید که اتحاد اساس آن است و آنقدر زیباست که 5 ثانیه اش ارزش عمری انتظار را دارد. دکتر ایبن الکساندر که تجربه خود را از مرگ و نیستی را در مطلب ویژه مجله <<نیوزویک>> به رشته تحریر آورده است" مینویسد:

به عنوان یک جراح مغز هیچگاه به پدیده تجربه‌های جهان پس از مرگ و چنین مقولاتی باورنداشتم. پدرم هم مانند خودمن جراح مغز و اعصاب بود و من نیز به تبعیت از او راه خود را در دنیای علم پی گرفتم و جراح مغز شدم و در دانشگاه های زیادی از جمله «دانشگاه هاروارد» به تدریس این شاخه از علم پزشکی پرداختم. بنابراین، ‌کاملاً می دانمدر مغز آدم‌هایی که ادعا می کنند آن جهان را تجربه کرده‌اند چه می‌گذرد. مغز آدمی از مکانیسم اعجاب آور و در عین حال فوق العاده ظریفی برخوردار است، کافیست اندکی از اکسیژن دریافتی مغز بکاهید تا واکنش نشان دهد. با چنین اوصافی، برایم جای تعجب چندانی نداشت که آدم‌هایی را ببینم که بعد از گذران دوره درمانی پس از آسیب‌های جدی و بازیابی هوشیاری خود، از تجربه‌های شگفتشان افسانه‌سرایی‌ها کنند. اما هرچه می‌گفتند هرگزبدان معنا نبود که چنین بیمارانی در دنیای واقعی به جایی سفر کرده باشند. مورد من نیز از دو جهت با تجربه همه این بیماران متفاوت بود؛ اولاینکه بخش کورتکس مغز من به طور کامل از کار افتاده بود و دوم اینکه در تمام مدت اغما نشانه‌های حیاتی من تحت نظارت دقیق پزشکان قرار داشت و پیوسته ثبت می‌شد. این را هم بگویم که پیش از این‌ها، تعریفی که از خودم داشتم یک مسیحی معتقد بود که چندان هم عامل به فرائض دینی نیست. با این وجود از کسانی که علاقه‌مند بودند عیسی مسیح را موجودی فراتر ازیک آدم خوب معمولی به حساب آورند هم کینه‌ای به دل نداشتم. حرف آنهایی را می‌فهمیدم که دوست داشتند باور کنند که بالاخره یک جایی در این دنیا خدایی هم هست و در دلم بهشانغبطه می‌خوردم که این ایمان بدون شبهه چه آرامشی را برایشان به ارمغان آورده. با این همه،به عنوان یک دانشمند می‌دانستم که خودم نباید چنین باورهایی داشته باشم. اوضاع بدین منوال بود تا اینکه سال ۲۰۰۸ رسیدو در حالی که بخش «نئوکورتکس» مغزم از کار افتاده بود، هفت روزی را در حالت اغما بهسر بردم. در غیبت یک نئوکورتکس فعال، چیزی را تجربه کردم کهموجب شد باور کنم کهبرای وجود هوشیاری پس از مرگ هم دلیل علمی وجود دارد. همینجا بگویم چون می‌دانم شکاکیونچه نظری راجع به چنین حرف‌هایی دارند، داستانم را با منطق و زبانعلمی «یک دانشمند» بازگو خواهم کرد، یعنیهمان چیزی که هستم. اوایل صبح خیلی زود، حدود چهار سال پیش با یک سردرد شدید از خواب بیدار شدم. تنها به فاصله چند ساعت، کورتکس مغزم کاملا از کار افتاد. کورتکس بخشی است که کنترل اندیشه ها و احساسات ما رابرعهده دارد و باعث تمایز ما از دیگر جانداران است. پزشکان بیمارستان عمومی «لینچبرگ» در ایالت ویرجینیا، که دست برقضا خودم هم آنجا به عنوان جراح مغز و اعصاب کار می‌کردم، به این نتیجه رسیدند که دچار نوعی مننژیت نادر شده‌ام که بیشتر در نوزادان دیده می‌شود. باکتری «ای کولی» افتاده بود به جان مایع مغزی نخاعم و ذره ذره مغزم را می‌خورد. آن روز صبح، وقتی به اتاق اورژانس رفتم، اوضاعمآنقدر بد بود که امید چندانی به بهبود و ادامهزندگیم در قالب چیزی فراتر از یک گیاه وجود نداشت. مدتی زیادی نگذشت که همان روزنه امید هم از دست رفت. هفت روز در اغمای کامل بودم، بدنم به هیچ محرکی پاسخ نمی داد و فعالیت‌های عالی مغزم کلاً مختل شده بود. در چنین شرایطی هیچ توجیه علمی‌ای برای این حقیقت وجود ندارد که در حالی که بدنم دراغما کامل به سر می‌برد، ذهنم، هوشیاریم، خود خویشتنم، حی و حاضر بود. نورون‌های کورتکس مغزم به واسطه حمله باکتریایی فلج شده بودند، اما نوعی هوشیاری و معرفت ورای ظرفیت‌های مغزی مرا به بُعد دیگری از این کائنات برد، بُعدی که حتی خوابش را هم هرگز ندیده بودم و هیچگاه در زمره باورمندانش نیز قرار نداشتم. باری، ماه‌ها سپری شد تا بتوانم برای خودم هضم کنم که چه بر من گذشت. سوای غیرممکنبودن وجود هرگونه هوشیاری در شرایطی کهداشتم، چیزهایی که آن موقع تجربه کرده بودم برای خودم هم به هیچ وجهتوجیه پذیر نبود: اول، یک جایی در میان ابرها بودم. ابرهایی بزرگ و پُف کرده به رنگ صورتی و سفید که در مقابل آسمان «آبی تیره» تضاد مشهودی ساخته بود. بالاتر از ابرها -بی نهایت بالاتر- دسته دسته موجوداتی شفاف و نورانی در آسمان این طرفو آن طرف می‌رفتند و خطوط ممتدی را دنبال خود در فضا بر جا می‌گذاشتند. پرنده بودند یا فرشته؟ نمی‌دانم. بعدها که برای توصیف این موجودات دنبال واژه مناسب می‌گشتم این دوکلمه به ذهنم رسید، اما هیچ یک از این دو حق مطلب را درباره این موجودات اثیری ادا نمی‌کند که اساساً از هرآنچه در این کره خاکی می‌شناسم تفاوت داشتند، چیزهایی بودند پیشرفته‌تر و متعالی‌تر. در دنیایی که بودم، دیدن و شنیدن دو مقوله جدا از هم نبود. انگار که نمی‌شد چیزی را ببینی یا بشنوی و به بخشی از آن بدل نشوی.هرچه که بود متفاوت بود و در عین حال بخشیاز چیزهای دیگر، مثل طرح های درهم تنیده فرش های ایرانی...یا نقوش بال یک پروانه. اما از این همه شگفت‌آورتر، وجود «فردی« بود که مرا همراهی می کرد؛ یک زن. جوان بود و جزئیات ظاهری او را به طور دقیقبه یاد دارم. گونه‌هایی برجسته و چشمانی به رنگ آبی لاجوردی داشتو دو رشته گیسوان طلایی-قهوه‌ایش در دو طرف صورت، چهره زیبایش را قاب گرفته بود. بار اولکه او را دیدم روی یک سطح ظریف و نقش دار حرکت می‌کردیم که بعد از لحظه ای فهمیدم بال یک پروانه بود. میلیون‌ها پروانه دورمان را گرفته بودند و در رقص هماهنگ امواجی که ساخته بودند به جنگلزارهای پایین سرازیر می‌شدند و مجددبه بالا و دور ما اوج می‌گرفتند. انگار که رودی از زندگی و رنگ درهوا جریان داشت. لباس زن ساده بود، مثل یک کشاورز. اما رنگ‌هایش همان ویژگی درخشان، تأثیرگذار و سرشار از زندگی‌ای را داشت کهدر دیگر چیزهای حاضر در آن مکان به چشم می‌خورد. زن به من نگاهی انداخت، جوری که می گویم تنها پنج ثانیه ازآن نگاه ارزش تمام زندگی تا آن لحظه را دارد و هر چه قبل از آن به سرتان آمده باشد، دیگر اهمیت ندارد.

نگاهش عاشقانه نبود. دوستانه هم نبود. نگاهی بود که ورای تمامی اینها بود و فرای همه مراحل عشقی که این پایین در زمین شناخته‌ایم. چیزی برتر بود که همه انواع دیگر عشق را درونش داشت ولیکن از همه آنها بزرگتر بود. زن بدون اینکه واژه‌ای بر زبان آورد با من حرف زد. پیامش مثل نسیمی به درونم نفوذ کرد و همانجا در دم فهمیدم کههمان است. فهمیدم دنیای دور و برمان نه رویا است و نه گذرا و بی‌اساس است، بلکه حقیقی است. پیامی که از زن گرفتم سه بخش داشت، که اگر بنا باشد به زبان زمینی ترجمه‌اش کنم،چیزی شبیه به این خواهدشد: «بسیار معشوقی و نازنین، تا همیشه.» «هیچ ترسی نداری.» «هیچ اشتباهی مرتکب نخواهی شد.» فیزیک نوین می‌گوید که جهان پیرامون ما یکپارچه و غیرمنفک است.اگرچه به ظاهر در دنیایی از تفاوت ها زندگی می کنیم، برپایهقوانین فیزیک، زیر این ظاهر متفاوت هر شیء و هر رویدادی در هستی در پیوند کامل با اشیا و رویدادهای دیگر است و به بیان دیگر «فرق باطن» وجود ندارد. تا پیش از تجربه‌ام، همه این نظرات برایم جنبه انتزاعی داشتند و درک‌ناپذیر، اما امروز حقیقت‌های زندگیم را تشکیل می‌دهند. به این باور رسیده‌ام که کائنات بر اساس وحدت ایجاد شده است. اکنون می‌دانم که عشقرا هم باید به این معادله افزود. دنیایی که من در اغمای بدون مغز انسانیم تجربه کردم همانی بود که آلبرت انیشتین و عیسی مسیح، هر دو، از آنسخن گفته‌اند و صد البته که هر کدام با روش بسیار متفاوت خودشان. من سال‌های سال به عنوان جراح مغز و اعصاب در معتبرترین مؤسسات جهانی خدمت کرده‌ام. می‌دانم که بسیاری از همکارانم بر این باور پافشاری می‌کنند که مغز، و به ويژه کورتکس، این عضو کلیدی، سر منشأ هوشیاری خاص نوع آدمی است. خود من هم همین طور فکر می‌کردم. اما این باور، این نظریه امروز در برابر من رنگ باخته و آنچه بر من گذشت در پهنه باورهایم جایی برای آن باقی نگذاشت.از همین رو قصد دارم باقیمانده عمرم را به بررسی ذات راستین هوشیاری بپردازم و به همکارانم در عرصه علم و نیز به جهانیان نشان بدهم که ما پدیده‌هایی بسیار بسیار فراتر از مغزهای فیزیکی خود هستیم. در دنیای امروز بسیاری بر این عقیده‌اند که واقعیت معنوی دین در دنیای مدرن قدرت خود رااز دست داده و علم، در برابر ایمان، راه رسیدن بشر به واقعیت وجود است. پیش از این تجربه، من نیز تا حد زیادی در صف طرفداران این مکتب بودم، اما امروز متوجه شده‌ام که این دیدگاه به شدت ساده‌انگارانه است. تصویر مادی‌گرا از کالبد و مغز به عنوان مولدان هوشیاری، و نه ظرف آن، محکوم به شکست است. در مقابل، تلقی نوینی از کالبد و ذهن ظهور خواهد کرد کههم اکنون هم نشانه‌هایش را می‌توان مشاهده کرد. این دیدگاه نو به همان میزان مبتنی بر دین استکه بر دانش استوار و غایتش را چیزی قرار خواهد داد که بزرگتریندانشمندان بیش و پیش از هر چیزی در طول تاریخ بشری همواره در جستجوی آن بوده اند؛ چیزی به نام حقیقت.

 

داغ کن - کلوب دات کام
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ورود شما رو به این وبلاگ خیر مقدم میگم امیدوارم لحظات خوشی در این وبلاگ به سر ببرین راستی دوستان اگه اومدین سر زدین یه نظر کوچیک بدین حتما خونده میشه و در حد توانم بهش عمل میکنم موفق و پیروز باشید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 2796
بازدید کل : 170356
تعداد مطالب : 626
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1


داغ کن - کلوب دات کام آی پی شما: 37.63.135.200 ثبت شد
#bluepearlWrap {width: 98%;}